سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه کسی؟ چرا؟

حکایت استعفاهای مسئله ساز موسوی و ممانعتهای هاشمی

    نظر

گروه سیاسی- محمد مهدی تهرانی: ماجرای استعفاهای کاندیداهای ریاست جمهوری طی این سال ها همواره مورد توجه بوده است و امروز گویی قرعه به نام میرحسین افتاده تا در خصوص استعفاهای گذشته خود و خالی کردن صحنه در شرایط حساس کشور توضیح دهد. او وقتی مورد خطاب قرار می گیرد که چه تضمینی وجود دارد که شما این بار استعفا ندهید، به استعفای سال 67 خود اشاره می کند و می گوید: «من فقط یک بار استعفا کردم، آن هم به دلیل پایان جنگ و گرفتن اختیار تعزیرات حکومتی از من بود که به شدت نیز مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتم ولی در پرخاش ایشان لطف زیادی مشاهده کردم و مطمئن باشید این بار استعفاء نخواهم کرد.»

تأکید میرحسین بر اینکه تنها یک بار استعفا داده، در حالی است که هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از 2 استعفای دیگر نیز خبر می دهد! در این 2 بار، میرحسین با کوچک‌ترین بهانه ای تصمیم به استعفا می گیرد که به نوعی توسط هاشمی یا رئیس‌جمهور وقت منصرف می شود. طرح مکرر بحث استعفا در حالی است که کشور از یک سو با مشکلات عمده اقتصادی مواجه بود و از سوی دیگر از جانب ایالات متحده امریکا مدام مورد تهدید قرار می گرفت. در واقع شرایط داخلی و خارجی کشور ثبات کافی نداشت.

استعفای اول به سال 62 برمی گردد. هاشمی در ذیل خاطرات روز یک شنبه نهم بهمن ماه در کتاب "آرامش و چالش" صفحه 348 این گونه می نویسد:«شب در دفتر رئیس جمهور، جلسه ای با حضور {دکتر ولایتی} وزیر امور خارجه و آقای محتشمی{سفیر ایران در سوریه} داشتیم. راجع به سیاستمان در لبنان بحث شد. قرار شد شورای لبنان با اضافه شدن چند نفر، جامع تر و تقویت گردد و فرمانده سپاه در لبنان نیز تقویت شود. آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی{نخست وزیر} آمده و به خاطر عدم توافق روی وزیر مسکن، پیشنهاد استعفا داده که آیت الله خامنه ای مخالفت کرده و گفته اند که وجود اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمی شود به روزی رسید که اختلاف نباشد.»

طرح استعفا در حالی است که کشور از سوی وزیر امور خارجه امریکا رسماً تهدید به عملیات پیشگیرانه شده بود و شرایط جنگ نیز هم چنان حاکم بود. در واقع در این شرایط به خاطر دعوا بر سر اینکه وزیر مسکن چه کسی باشد، میرحسین بحث استعفا را پیش می کشد!

اما استعفای دوم به سال 63 بر می گردد. درست با فاصله چند روز از بمباران مناطق مسکونی پیرانشهر که در آن 17 نفر شهید و 34 نفر مجروح شده بودند، میرحسین تصمیم به استعفا می گیرد. هاشمی رفسنجانی ذیل خاطرات روز 12 اردیبهشت ماه در کتاب "به سوی سرنوشت" صفحه 72 به این استعفا اشاره می کند. این بار نیز کمی بودجه و عدم هماهنگی با رئیس جمهور وقت یعنی حضرت آیت الله خامنه ای بهانه استعفا را فراهم می آورد. اما این بار میرحسین به جای اینکه مستقیماً پیش رئیس جمهور یا امام برود، خدمت آقای هاشمی می رسد. هاشمی داستان را این گونه تعریف می کند: «با مهندس موسوی نخست وزیر ملاقات داشتیم؛ به خاطر عدم هماهنگی با رئیس جمهور و کمی بودجه استعفا و تعویض کابینه را مطرح کرد؛ مخالفت کردم و گفتم باید تفاهم ایجاد کرد.»

هاشمی همچنین از همدردی خود با میرحسین سخن می گوید و ضمن اشاره به مخالفتش با بحث استعفاء می نویسد: «ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهراً چنین نخواهد شد. قرار شد برای تکمیل کابینه و ایجاد تفاهم اقدام کنیم.»

شاید این رسم جبهه اصلاحات است که نامزدهای عمده اش را از جمع مستعفیان انتخاب کند. چنانکه در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، هشتم و نهم چنین کرد. خاتمی هم کسی بود که 2 استعفا را در کارنامه اش داشت. یک استعفای خاتمی مربوط به کناره گیری از نمایندگی ولی‌فقیه در مؤسسه کیهان بود و دیگری استعفای وی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

خاتمی نیز به نوعی عرصه را واگذار کرد و به گوشه کتابخانه ها پناه برد. با این تفاوت که فاصله گیری او از سیاست هر چه بود به 20 سال نمی کشید! بعدها کم کم نشانه های ناکامی اصلاحات پیدا شد و خود او از تدارکاتچی بودنش سخن به میان آورد و سخنانی گفت که در نهایت دولت اصلاحات، "دولت هر 9 روز یک بحران" لقب گرفت.

بعدها سعید حجاریان صریحاً خاتمی را به پرایدی تشبیه کرد که توان کشیدن 20 میلیون رأی را نداشت و مرد ایستادگی نبود. محسن کدیور هم رسماً تصریح کرد: «آقای خاتمی یک حسنی دارند و آن اینکه انسان صادقی هستند و هنوز هم صادق هستند. اما در عرصه سیاست، صداقت کافی نیست، بلکه کیاست هم لازم است... شما یک مورد نشان بدهید که سران محافظه کار از موضع خودشان عقب نشسته باشند و یک مورد هم نشان دهید که آقای خاتمی در موضع خود ایستاده باشد. من همیشه گفته ام که خط قرمز ایشان کجاست؟... آیا 8 سال زحمت کشیدیم که به همین جا برسیم؟»

در واقع تزلزل های پیشین همواره خود را در تصمیمات آتی نیز نشان داده اند. تصمیماتی که در زمینه انرژی هسته ای نیز مصداق داشت و حتی کشور را به سمت تعلیق همه مراکز تحقیقاتی برد و در عین حال ایران را ملقب به صفت "محور شرارت" کرد. عقب نشینی گام به گام از حقوق ملت ایران دستاورد رویکرد اعتمادسازی بی پایان دولت اصلاحات بود.

یقیناً کسی که در شرایط حساس و بحرانی کشور بارها و بارها به بهانه های مختلف استعفا می دهد، هر چه باشد، مرد ایستادگی و تحول نیست. به نظر این موسوی است که باید دلایل استعفاهای مکررش در آن سال ها را تشریح کند و توضیح دهد که اکنون چه تضمینی برای ایستادگی او بر سر حقوق مردم وجود دارد؟

منبع: سایت رجا نیوز


واکنش منفی مراجع تقلید به مستند انتخاباتی میرحسین موسوی

    نظر

در آخرین واکنشها به مستند انتخاباتی میرحسین موسوی، حضرات آیات نوری همدانی، جوادی آملی و موسوی اردبیلی اعلام کردند از هیچ نامزدی حمایت نکردند و از پخش این فیلم انتقاد کردند.



به گزارش شبکه ایران، در آخرین واکنش‏ها به مستند انتخاباتی میرحسین موسوی، حضرات آیات نوری همدانی، جوادی آملی و موسوی اردبیلی اعلام کردند از هیچ نامزدی حمایت نکردند و از پخش این فیلم انتقاد کردند.

سواستفاده از مراجع در حالی اتفاق می‏افتد که پیشتر و پس از سواستفاده روزنامه ها از دیدار میرحسین موسوی با مراجع و تعبیر کردن این دیدار به حمایت، بیوت مراجع نسبت به این امر واکنش منفی نشان دادند.


حمایت 211 نماینده از احمدی نژاد در راستای بیانیه فراکسیون اصولگر

    نظر
ولی اسماعیلی نماینده مردم گرمی و عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس در گفت‌و گو با خبرنگار امور مجلس خبرگزاری فارس با اشاره به امضای 211 نماینده مجلس در حمایت از کاندیداتوری احمدی نژاد، اظهار داشت: پس از بررسی‌های فراوان صورت گرفته در میان کاندیداهای موجود در عرصه انتخابات 211 نفر از نمایندگان مجلس که شامل اکثر اعضای فراکسیون اصولگرایان به همراه تعدادی نماینده مستقل است با امضای بیانیه‌ای رسما از کاندیداتوری آقای محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم حمایت و آن را رسما اعلام کردند.
وی با تاکید بر اینکه تمامی 211 نفر از نمایندگان عالمانه و آگاهانه این بیانیه را امضاء کرده‌اند در عین حال خاطرنشان کرد که صدور این بیانیه در راستای بیانیه فراکسیون اصولگرایان در حمایت قاطع از کاندیداتوری احمدی نژاد بوده است.
اسماعیلی با اشاره به اینکه شمار زیادی از نمایندگان با مراجعه به ما برای امضای این نامه تاکید داشتند، گفت: این بیانیه پس از بررسی‌های دقیق کارشناسی تنظیم و سپس در اختیار نمایندگان قرار گرفت تا از سوی آنان امضا شود.
وی هم چنین گفت که امضای 211 نماینده این بیانیه محفوظ است و در موقع لزوم در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد.
گفتنی است فراکسیون‌های انقلاب اسلامی و زنان و نیز مجمع نمایندگان روحانی پیش از این از کاندیداتوری محمود احمدی نژاد در انتخابات آتی حمایت کرده بودند.
 

15 سوال سه تشکل دانشجویی دانشگاه شیراز از میرحسین موسوی

    نظر
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:                                                   
جناب آقای میر حسین موسوی
کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
ضمن عرض سلام و خوش آمد گویی به جهت حضور شما در شهر فرهنگ و ادب، شیراز؛ما دانشجویان دانشگاه شیراز لازم می بینیم پاسخ ابهامات و سوالاتی را که در ذهنمان در خصوص عملکرد شما در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی بوجود آمده است از محضر شما جویا باشیم.امید است با پاسخ های روشن و مدبرانه شما این ابهامات از اذهان دانشجویان به عنوان نوک پیکان تحولات اجتماعی رخت بر بسته و افکار عمومی از فضای غبار آلود کنونی خارج گردد.
1- به عنوان دانشجویان جوانی که دوران انقلاب را درک نکرده ایم ،آیا می شود قدری پیرامون سوابق انقلابی و مبارزاتی پیش از انقلاب شما بدانیم؟
2- مگر نه اینست که اگر شخصی بخواهد از مقام و مسئولیتی که دارد استعفا دهد باید نامه درخواست استعفای خود را به مقام مافوق خود ارائه دهد؟ پس چرا شما نامه استغفای خود را در مقام نخست وزیری دولت در سال 67 خطاب به ملت نگاشتید و با عنوان«ملت قهرمان ایران» متن استعفا را ارائه دادید؟و اساسا چرا رئیس جمهور وقت و امام راحل که باید اولین کسانی باشند که در جریان استعفای شما قرار بگیرند ، از طریق رادیو و روزنامه ها از استعفای شما مطلع شوند؟ اگر یادتان باشد امام در بخشی از بیانیه خود نوشتند«....حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالاى نظام را در جریان مى‏گذاشتید...». صحیفه نور، ج‏21، ص: 124
3- خاطرتان هست که امام ، پس از استعفای شما در بخشی از بیانیه نوشتند«...در زمانى که مردم حزب ا.... براى یارى اسلام فرزندان خود را به قربانگاه مى‏برند چه وقت گله و استعفا است...» صحیفه نور، ج‏21، ص: 124 . این کم صبری خود را چگونه توجیه می کنید؟مگر تحمل شما نسبت به ناملایمات و بحران های عرصه سیاست و اداره کشور نسبت به آن زمانی که 48 ساله و جوان تر بودید بیشتر شده که پس از 20 سال دوباره به عرصه اداره مملکت بازگشتید؟
4- گویا شرایط کشور را به هیچ وجه رضایت بخش نمی دانید به یادمان می آید که شما بدان جهت که در سالهای نخست وزیریتان به دلیل آنکه چند تن از وزرای پیشنهادیتان در اخذ رای مطلوب و مکفی از مجلس شورای اسلامی ناتوان ماندند، استعفا داده اید؛ آیا اگر هم اکنون نیز کشور در شرایط بحرانی قرار گرفت شما باز دست به استعفا خواهید زد و در برابر مشکلات جا خالی می کنید؟
5- به نظر می رسد حبس 3 روزه شما پس از استعفا توجیه درستی نداشته باشد، شما سه روز خود را در منزل حبس کرده بودید؟چرا با وجود پیام های امام عزیزمان توسط مرحوم حاج احمد آقا خدمت امام نرسیدید؟آیا درست است شما پس از تهدید امام مبنی بر اینکه اگر نیایید،نامه ای خطاب به مردم خواهند نوشت که برای دنیا و آخرت شما خوب نیست ، آنگاه به دیدار امام شتافتید؟می خواهیم بدانیم اصل ماجرا چه بوده؟
6- در مصاحبه مطبوعاتی خود در 17 فروردین 88 اظهار نموده اید که چون در دولت آقایان هاشمی و خاتمی کشور در مسیر خود حرکت می کرد ، ضرورتی برای حضور در صحنه انتخابات نداشته ام. سوال این است که در دوره ی آقای هاشمی شاهد تورم 5/49% نبودید که مستضعفان (و به قول آقایان اقشار آسیب پذیر!)زیر چرخ سیاست های لیبرالی در حال له شدن بودند و قلیلی مشغول به فربه شدن !!! شاید هم ندیدید تمرکز قدرت و ثروت در پایتخت و فراموش شدن سایر مناطق.
7- آقای موسوی آنگاه که تجدید نظر طلبان و دشمنان نظام که تا برهه ایی لباس دوست به تن داشتند، تاب نیاوردند و ذوق زده از فضای مساعد علنا علیه باورهای دینی و مذهبی خروشیدند، شما را چه شد که حتی بیانه ایی کوتاه در محکومیتشان صادر نکردید ؟
8- گفته بودید می خواهم راه شهدا را ادامه بدهم آفرین بر شما! اما نشست و برخاست با کسانی که نه دل در گرو مملکت دارند و نه دلسوز دین با راه شهدا چه سنخیتی دارد ؟ بگویید اعضای قلیل العده گروهک غیرقانونی نهضت آزادی با شهدایند یا علیه آنان ؟ با انقلاب هستند یا خیالات خامی در ذهن می پروراندند ؟ آیا نامه امام راحل به وزیر کشور وقت را دیده اید ؟ اختلاف امام با نهضت آزادی مبنایی است یا سلیقه ایی ؟ اختلاف شما با نهضت آزادی چگونه است ؟ البته اگر اختلافی دارید
9- چهارچوب گفتمانی شما کجاست ؟ مرزهای تئوریک خود را مشخص کنید ؟ این چگونه چهارچوب فکریست که از احزاب وابسته به آقای هاشمی همچون کارگزاران تا مشارکت حجاریان وحزب نامشروع مجاهدین نبوی و تاج زاده و مجمع روحانیون خوئینی ها وحتی نهضت آزادی سحابی و یزدی تا برخی گروه های اصولگرای دلخور از احمدی نژاد را با این همه اختلاف سلیقه دور شما جمع می کند؟
10- تشکیل حکومت جهانی اسلام آرمان امام امت و امت امام بود ، که در تاریخ 2/9/67 طرح نمودید ، برنامه شما جهت حمایت از مستضعفین عالم و جنبش های اسلامی وتشکیل حکومت جهانی اسلام و اهداف آرمانی انقلاب اسلامی چیست ؟آیا موضع گیری شما در خصوص سخنرانی عدالتخواهانه رئیس جمهور دراجلاس ژنو منبعث از رویکرد شما نسبت به مستضعفین جهان است ؟
11- لطفا خیلی واضح و شفاف بگویید چرا در سفر قم و در جریان دیدار با علما ، با آقای منتظری دیدار نکردید ؟
13- شما به دولت فعلی که ساده زیستی در امور را رعایت می کند، اعتماد به نفس ملی را افزایش داده و با بدنه مردم در ارتباط هست و ... دهها نقد وارد کرده اید آیا اصولا نقطه قوت در عملکرد این دولت مشاهده کرده اید ؟
13- شما در شرایطی وارد عرصه شدید که آقای خاتمی زودتر از شما اعلام حضور کرده بودید و می گفت «یا من یا میرحسین »پس چرا بعد از آقای خاتمی اعلام حضور کردید و مگر چه تفاوتی بین خود و آقای خاتمی دیدید که با وجود نامزدی آقای خاتمی شما وارد عرصه شدید؟
14-جناب عالی در حالی از تغییرات اتوبوسی انتقاد می کنید در صورتیکه وقتی آقای توکلی از وزارت کار دولت شما کنار رفت و آقای سرحدی زاده وزیر کار شد دستور داید همه مدیرانی که آقای توکلی گذاشته برکنار شدند و یا به مجرد اینکه آقای پرورش از وزارت آموزش و پرورش کنار رفت و آقای اکرمی وزیر شد ،‌در یک صبح زود کاری حکم عزل بیش از 20 مدیر کل روی میزشان بود.این گغتار و آن رفتار را چگونه توجیه می کنید.
15- راستی! همسر شما ،‌سرکار خانم رهنورد در آبان ماه 58 طی مصاحبه ای رسمی با روزنامه جمهوری اسلامی ابراز داشته اند که« چون حرف سر این است که چه تیپ دولتی روی کار می‌خواهد بیاید، به نظر من در درجه اول باید انشاء الله دولتی روی کار بیاید که اول از نسل جوان و زبده باشد، به هیچ‌وجه سن‌های بالا کارایی ندارند.» یک سوال،آیا همسرتان به شما به عنوان نامزد ریاست جمهوری که به سن 68 سالگی رسیده رای خواهند داد؟‌

تناقضات موسوی 60 با موسوی 88

    نظر
پس از سخنرانی دکتر احمدی‌نژاد در اجلاس دوربان 2 برخی تلاش کردند تا سخنان رئیس‌جمهور را در حد عباراتی شعاری که مدام برای کشور هزینه ایجاد می کند، تقلیل دهند. مهندس میرحسین موسوی، رقیب انتخاباتی دکتر احمدی‌نژاد، از جمله افرادی بود که مکرراً در این خصوص سخن گفت. او با اشاره به سخنرانی رئیس‌جمهور در ژنو گفت: «نمی‌توانیم صرف گفتن کلمات حماسی تبعات بخش بعدی را بپوشانیم. تکرار این مسائل حیثیت ما و حیثیت جمهوری اسلامی و ایرانیان خارج از کشور را مورد تهدید قرار می‌دهد. این مسائل نباید تکرار شود.»

این کاندیدای ریاست جمهوری همچنین در جریان سفر به مشهد، اظهار داشت: «افتضاح سوئیس، نتیجه افراطی گری رئیس‌جمهور است.»

سؤالی که وجود دارد این است که رئیس‌جمهور چه چیز جدیدی خارج از ادبیات انقلاب و اصول نظام گفته است و اصولاً نقد ساختار سازمان ملل، حق وتو، ادعای حقوق بشر و نیز نژادپرستی صهیونیست ها چه چیزی جدای از مواضع صریح و روشن انقلاب اسلامی طی این سال ها است؟ آیا سخنان امام مبنی بر حذف اسرائیل از صفحه روزگار هم شعاری و افراطی بود؟!

این موضع گیری ها در مقابل دیپلماسی فعال دولت نهم در حالی مطرح می شود که شخص آقای موسوی هم در سال های آغاز انقلاب وقتی در قامت وزیر امور خارجه به سازمان ملل می رود، با همین ادبیات سخن می‌گوید. آیا او اکنون مواضع گذشته خود را هم شعاری و افراطی تلقی می کند؟!

میرحسین در سازمان ملل نوک پیکان حملات خود را به جانب امریکا گرفت و تصریح کرد که امریکا در ایران آخرین دست و پای مذبوحانه خود را می زند. حقوق بشر ساخته و پرداخته قدرت های جهانی از دیگر محورهای انتقادی او را تشکیل می داد: «مردم ما به مدعیان حقوق بشر که دست های خود را تا مرفق به خون انسان های مستضعف فرو کرده اند به دیده تمسخر می نگرند و می دانند که حقوق بشری که مدافع آن سران امریکا باشند از چه جنس و قماش است. این همان حقوق بشری است که در مقابل کشتارهای جهانی میلیون ها مظلوم از سوی امریکا سکوت می کند. ولی در مقابل مجازات آدم کشانی که دست به قتل رئیس‌جمهور یک کشور انقلابی می زنند، فریاد بر می آورد. این همان حقوق بشری است که یک اطلاعیه برای محکومیت اسرائیل به خاطر کشتار مکرر زن و بچه و پیرمردهای جنوب لبنان صادر نکرد. این همان حقوق بشری است که فقط با منطق صهیونیسم و امپریالیسم سازگار است. این همان حقوق بشری است که مدعیان آن و سردمداران آن سازندگان و طراحان بمب های نوترونی و اتمی در سراسر جهان هستند. و حاضرند اسلحه ای بسازند که در یک چشم به هم زدن میلیون ها انسان را بی توجه به کوچکی و بزرگی بیماری و سلامت نابود سازد. آیا اصولا مسخره نیست که خانه همه این مدافعان حقوق بشر در امریکا باشد و نه در یک کشور چون بنگلادش، ایران، نامیبیا، آنگولا، لیبی، هند، ویتنام، الجزایر، سوریه یا مالزی. ما به صراحت اعلام می کنیم به حقوق بشری که مدافع آن مال اندوزان و زورمندان امپریالیسم بین المللی و صهیونیسم و نژاد پرستان اروپایی و امریکایی می باشند اعتقادی نداریم. ما اصولا بشریت را در جوامع اروپایی و امریکایی در حال مسخ و نابود شدن می دانیم.»

آیا این سخنان همان مواضع انقلاب و مواضع امروز رئیس‌جمهور نیست؟ اگر چنین است، مشکل کجاست و چرا مواضع رئیس‌جمهور که ریشه در مبانی انقلاب و اصول سیاست خارجی کشور دارد، این چنین مورد هجمه قرار می گیرد و شعاری و ماجراجویانه تلقی می شود؟ نسبت میرحسین دیروز با میرحسین امروز چیست و چرا داعیه داران همان حقوق بشر ساختگی از نزدیکان و اعوان و انصار امروز او شده اند؟

نخست وزیر سال های انقلاب در آن روزها هر گونه آمادگی ایران را برای بازپس گیری سرزمین های اشغالی اعلام کرد:«زور زرادخانه های امریکایی و صهیونیستی و توطئه های گسترده آنان و توافق این دو کشور در زمینه همکاری های استراتژیک جهت سرکوبی ملت های ستمدیده، عزم ما را برای مبارزه هر لحظه محکمتر می کند و ما همچنان که بارها اعلام کرده ایم، همراه برادران سوری و لبنانی و فلسطینی آماده باز پس گرفتن تمام سرزمین های اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی هستیم.»

میرحسین موسوی اگر چه امروز تصریح می کند که هولوکاست مسئله ما نیست، اما آن روز مثل رئیس‌جمهور کنونی، نژادپرستی صهیونیست ها را مورد توجه قرار می داد و توطئه های امریکا را با مسئله صهیونیسم آمیخته می دانست. آن روز میرحسین موسوی به مسئله صهیونیسم بین الملل و جنایات صورت گرفته نیز اشاره کرد:«امت مسلمان ایران توطئه های امپریالیسم امریکا بر علیه کشور جمهوری اسلامی ایران و دیگر ملل مسلمان جهان را با مسئله صهیونیسم آمیخته می داند و اگر چه ممکن است بعضی از کشورهای ارتجاعی و وابسته به امریکا تجاهل کنند، ولی یک میلیارد مسلمان جهان به عیان ملاحظه می کنند که مسئله صهیونیسم از امپریالیسم امریکا جدایی ناپذیر است.»

او رفع تجاوز و اعاده کامل حقوق مردم فلسطین را یک وظیفه مذهبی تلقی کرد و گفت: «دولت جمهوری اسلامی ایران اندیشه تشکیل جبهه اسلامی علیه صهیونیسم و امپریالیسم را مطرح نموده و امیدوار است که در آینده نزدیک مراحل عملی تشکیل این جبهه تحقق پذیرد.»

او نژادپرستی صهیونیست ها را نیز محکوم کرد: «بدون هیچ گونه تعصب نژادی و یا ضدیت با قوم یهود اعلام می کنیم صهیونیسم به عنوان یک حرکت سیاسی مبتنی بر نژاد پرستی و توسعه طلبی که رسالت آسمانی حضرت موسی علیه السلام را پوشش جنایات خود قرار داده از دیدگاه ملل آزادیخواه جهان مردود و غیر قابل تحمل است.»

میرحسین آن روزها البته ساختار سازمان ملل و حجیت حق وتو را نیز مورد توجه قرار می داد. او با اشاره به سازمان ملل و نهادهای جهانی می گفت: «به نظر ما این مجامع پیش از آنکه ابزاری برای مقابله با ظلم و ستم و استقرار عدالت و صلح در جهان باشد، محل داد و ستد قدرت های بزرگ جهانی و کوششی برای اجرای سیاست های آنهاست... به اعتقاد ما تا زمانی که سازمان ملل متحد از نفوذ ابرقدرت ها آزاد نشود تا هنگامی که قدرت در اختیار صاحبان برحق آن یعنی مستضعفین قرار نگیرد، به سختی می توان امیدوار بود که سازمان ملل متحد بتواند نقش واقعی خود را آن گونه که در منشور آمده است، به نحو اکمل ایفا نماید. به عنوان نخستین گام انتقال مقر سازمان ملل متحد به کشوری بی طرف و نیز لغو حق وتو برای زورمداران ضروری است. »

طبیعتاًً 2 حالت می تواند وجود داشته باشد. یا میرحسین نیز برای جلب آرا به صف انقلابیون شرمنده پیوسته است و حاضر نیست در دفاع از اصول سرش را بالا بگیرد یا اینکه واقعا طی این سال ها مثل خیلی افراد، تاریخ مصرف گفتمان انقلاب را تمام شده تلقی می کند و آن گفتمان را سزاوار موزه‌های تاریخ می پندارد. چنانکه یاران امروز او این گونه فکر می کنند و او هم در مقابل با کمال افتخار تصریح می کند که «دیدگاه های من به شما بسیار نزدیک است!»

در واقع اگرچه تا پیش از این گفتمان سکوت میرحسین، مواضع امروز نخست وزیر دیروز را در هاله ای از ابهام قرار می داد و کار به جایی رسیده بود که عباس عبدی هم لب به سخن گشود که موسوی نه برای من که حتی برای خودش هم ناشناخته است، اما امروز تبدیل گفتمان سکوت او به گفتمان التقاطی تناقض ها و تعارض هایی جدید را دامن زده است. سوال اینجاست که صورت مسئله را چه کسی عوض کرده است و اصولا چرا صورت مسئله عوض شده است؟ آیا مواجهه با استکبار جهانی و صهیونیسم مسئله همیشگی انقلاب و نظام نبوده است؟ اگر چنین است چرا امروز دیگر خطوط روشن انقلاب مسئله ما تلقی نمی شود؟! و دست آخر اینکه از نظر ایشان غیر از این صورت مسئله، چه صورت مسئله های دیگری هم هست که عوض شده اند؟

میرحسین موسوی چند بار استعفا داد؟

    نظر
نخست وزیر 68 ساله دهه 60، عصر پنج‌شنبه در دیدار با اعضای مجمع روحانیون مبارز، وقتی با این پرسش مواجه شد که "شما با توجه به اینکه چند بار استعفاء کردید، چگونه حالا قول می دهید که این بار نیز استعفاء نکنید"، پاسخ داد: «من فقط یک بار استعفا کردم، آن هم به دلیل پایان جنگ و گرفتن اختیار تعزیرات حکومتی از من بود که به شدت نیز مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتم ولی در پرخاش ایشان لطف زیادی مشاهده کردم و مطمئن باشید این بار استعفاء نخواهم کرد.»

میرحسین در حالی تأکید دارد تنها یک بار استعفا داده است که روغنی زنجانی وزیر برنامه دولت وی روایت دیگری از استعفای وی دارد که قبل از قبول قطعنامه و در شرایط سخت جنگ تقدیم امام شده است.

روغنی زنجانی در کتاب اقتصاد سیاسی و در گفت‌وگو با بهمن امویی با اشاره به فضای قبل از پذیرش قطعنامه می گوید: «من یک نامه ای را در سال 1365 به صورت دستی برای آقای موسوی نوشتم و در آن استدلال کردم که نمی توانیم جنگ را ادامه دهیم. آن چه الآن می توانم به شما بگویم، این است که من استدلال کرده بودم ما 2 راه حل در پیش رو داریم. یا جنگ را را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا این که جنگ را با اهدافی که تعریف کرده ایم که نتیجه آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است، پیش ببریم. ولی معلوم نیست که قهرمانانه باشد. این نامه را آقای موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی هم نشان دادند، ایشان در آن زمان فرمانده جنگ بودند.»

وزیر کابینه موسوی با ترسیم این فضا به بحث استعفا اشاره می کند و می‌افزاید: «آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم به دنبال ایشان استعفا دادم. اما امام خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد سال 66 بود. امام عصبانی شد که به چه حقی استعفا داده اید. من باید نظر دهم. من برای آقای موسوی نامه نوشتم که در این شرایط اصلاً نمی شود کار کرد. ما یک چیزهایی می گوییم. آقایان در نظام چیز دیگری می گویند و عمل می کنند. وقتی من نمی توانم کار کنم، بروم بهتر است. وقتی آقایان حرف آدم را گوش نمی دهند یعنی من مؤثر نیستم. پس باید بروم. آقای موسوی به من تلفن زد که آیا هنوز روی استعفای خود هستید. گفتم هستم.»

وزیر برنامه دولت موسوی در ادامه با اشاره به احتمال ایجاد نارضایتی بین مردم و آسیب دیدن مشروعیت نظام در فضای تداوم جنگ می گوید: «من همه اینها را در آن نامه نوشتم. امام با عصبانیت استعفای آقای موسوی را نپذیرفتند و ما برگشتیم به سراغ داستان های خودمان... من تمام این گزارش ها را به طور مرتب به آقای موسوی می دادم. یک روز آقای موسوی تلفن کرد که آیا شما آن مسائل اقتصادی را که درباره جنگ برای من نوشتید، می توانید برای امام هم بنویسید؟ گفتم چرا نمی توانم. گفت هر چه که فکر می کنی بنویس. گفتم می نویسم... روزی که قرار شد قطعنامه پذیرفته شود، ما در دفتر آقای خامنه ای جمع شدیم. رؤسای 3 قوه و فرماندهان ارتش و سپاه هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم بود. امام جمعه های کلیدی کشور هم حضور داشتند. آقای مهدوی کنی هم بود. گزارش من و وزیر اقتصاد دارایی ارائه شد و ضبط هم شد.»

اظهارات روغنی زنجانی اشاره به شرایط دشوار جنگ و انتقادات مطرح به خاطر تداوم جنگ دارد. این در حالی است که یک استعفا هم برای بعد از پذیرفتن قطعنامه در کارنامه میرحسین ثبت شده است. این همان استعفایی است که به بهانه انتخاب وزرا و عدم همراهی مجلس و مشخصاً اختیار سازمان تعزیرات حکومتی خطاب به رئیس‌جمهور وقت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نوشته می شود و امام در پاسخ به آن با لحنی عتاب‌آمیز می نویسند: «حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است...همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می‌نمایم.»

روغنی زنجانی در جای دیگری هم باز بر مدعای خود و شرایط دشوار جنگ تاکید می کند. او می گوید: «نامه ای نوشتم و در آن استدلال های خودم را بازگو کردم و استعفا دادم. من دو بار استعفا دادم. آقای مهندس موسوی به من تلفن زد و گفت چرا می خواهید استعفا بدهید؟ گفتم آقای مهندس از دست من کاری بر نمی آید ما نمی توانیم جنگ را بیش از این ادامه بدهیم. برای این کار هم 2 راه حل بیشتر نداریم. آن را با امام یا با رؤسای قوای 3 گانه در میان بگذارید. یا راه امام حسین را در پیش بگیرید و کاری هم به ماندن و نماندن حکومت و نظام نداشته باشید و آن را هم علناً اعلام کنیم و بگویید بر اساس هدف و اصولی که داریم جنگ را ادامه می دهیم، حتی به قیمت از بین رفتن نظام. شاید مردم نخواهند ما تا این میزان جلو برویم. اگر هم خواستیم که نظام را حفظ کنیم باید در سیاست های جنگی کشور تجدید نظر کنیم... بعدها آقای موسوی از صراحت و به تعبیر خودشان از شجاعت من تقدیر و تشکر کرد. فکر می کنم همه درگیر خود سانسوری بودند.»

اما به نظر می‌رسد، این نخست وزیر سابق و وزیر برنامه او هستند که کلید رمزگشایی از این تناقض‌گویی‌ها را در جیب دارند


هاشمی چرا از میرحسین حمایت علنی نمی‏کند؟

    نظر
 خصوص نحوه مواجهه با مهدی کروبی، نکاتی را متذکر شد.
در این دیدار که در مجمع تشخیص مصلحت برگزار شد، سید‌محمد خاتمی، سید‌محمد خوئینی‏ها، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، محسن امین‌زاده، محمد رضا عارف و تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین و حزب مشارکت حضور داشتند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت در پاسخ به اصرار این افراد برای حمایت علنی از موسوی گفت: به دلیل اینکه تأکید شده است بزرگان نظام برای انتخابات خود را هزینه نکنند تاکنون مصلحت ندیده‏ام مستقیماً از آقای موسوی حمایت کنم اما موضع من در قبال دولت احمدینژاد و شما مشخص است.
رفسنجانی افزود:‌ برای حمایت علنی من از موسوی زود است، زیاد عجله نکنید اما اگر وضعیت انتخابات ریاست جمهوری به گونه‌ای باشد که وضعیت اصلاح‌طلبان خوب نباشد و نیاز به حضور من در صحنه باشد در روزهای پایانی تبلیغات، 15- 16 خرداد، وارد عمل می‏شوم و در قالب بیانیه‏ای، گفتگویی و یا هر وسیله دیگری، موضع گیری خود را علنی بیان خواهم کرد.
رفسنجانی تحرکات انتخاباتی کروبی را مورد اشاره قرار داد و گفت: فعلاً با ایشان مدارا کنید و بیشتر صبر و تحمل داشته باشید و این قدر با لابی یا در رسانه‏ها او را برای کناره‌گیری از صحنه انتخابات به بهانه این نامزد واحد تحت‌فشار قرار ندهید.
وی افزود: اگرچه انتخابات دوقطبی به نفع اصلاح‌ طلبان است اما به یاد داشته باشید که همیشه این نوع آرایش انتخاباتی موجب پیروزی نمی‏شود. با این همه تلاش کنید انتخابات به دور دوم کشیده ‌شود.
وی به نظرسنجی‏ها اشاره کرد و گفت: درست است که رشد آقای موسوی متوقف شده، منتهی قدری صبر داشته باشید برنامه‏های تلویزیونی که شروع شود بازهم رشد می‏کند لذا دائم در بوق بازگشت آقای خاتمی ندمید.
رفسنجانی اضافه کرد: متاسفانه رایزنی برای بازگشت ایشان بسیار زیاد شده اما بدانید اصلاح‌طلبان با طرح موضوع بازگشت مجدد آقای خاتمی به صحنه انتخابات، مردم را دچار تردید و سردرگمی می‏کنند شما باید به پررنگ شدن حضور موسوی در این عرصه بپردازید و با سازماندهی قوی به حمایت از او برخیزید.
بر اساس گزارش خبرنگار پلاک‏نیوز از ادامه این جلسه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت در مورد وضعیت قالیباف در انتخابات گفت: ستادهای انتخاباتی قالیباف ظرفیت خوبی به حساب می‏آیند از این ظرفیت به نفع میر‌حسین و جذب آرای جوانان و بانوان به سوی آقای موسوی استفاده کنید.
وی تلویزیون و صدا و سیما را ‌ تأثیر‌گذار ذکر کرد و گفت: باید فشارهای موجود به صدا و سیما برای پذیرش حضور چهره‌های اصلاح‌طلب در برنامه‌های مختلف ادامه پیدا کند. تا با تعدیل در نگاه مدیریت صدا و سیما، حداقل، کاری کنند که رسانه، اقدامات دولت را این‏گونه منعکس نکند.
وی به خصوصیات شخصی موسوی اشاره کرد و گفت: موسوی فردی زود‌جوش است و اگر تحت فشار قرار گیرد حتماً لج کرده و واکنش منفی نشان می‏دهد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت تاکید کرد: اصلاح‌طلبان باید بدانند همان‌گونه که من رودربایسی دارم، موسوی هم با بزرگان رودربایسی دارد و به همین دلیل نباید از او بخواهیم شفاف و بی‏پرده درباره موضوعات ساختارشکنانه، اعلام موضع کند بلکه شما باید حرفهای جاذب را در حمایت از موسوی مطرح کنید و آرای خاموش را به سود وی جذب کنید.

نامه سرگشاده بسیج دانشگاه علم و صنعت به میرحسین موسوی

    نظر
سکوت شما مهر تاییدی بر قانون شکنی هشت ساله دوستان اصلاح‌طلبتان بود
متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت خطاب به میرحسین موسوی به شرح ذیل است:
قصد نوشتن چنین نامه‌ای را نداشتیم اما شرایط و اوضاع انتخابات و نامزدهای آن به گونه‌ای پیش رفت که ما را به نوشتن این نامه وادار کرد. نطق‌های انتخاباتی و شعارهای نامزدها به گونه‌ای رقم خورد که دانشجویان بسیجی دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان پاسداران گفتمان امام و انقلاب و سربازان خمینی کبیر و جانشین خلفش به این نتیجه رسیدیم تا سؤالاتی را با شما به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دوره دهم، مطرح کنیم تا درباره برخی نکات تاریک و مبهم موضع گیری‌هایتان توضیحاتی را ارائه دهید.
نکات و ابهامات بسیار است که مجال گفتن همه آنها نیست و تنها مشتی را به عنوان نمونه‌ای از خروار در زیر بیان می کنیم:
1-ماجرای سکوت 20 ساله شما دیگر به موضوع روز تبدیل شده است اما بازهم دوست داریم درباره آن صحبت کنید شاید نکات جدیدی دستگیرمان شد.
درباره سکوت خود سخنان متفاوت و بعضاً ضد و نقیض گفته‌اید، گاهی گفته‌اید خبرنگاران به سراغم نیامدند، در جایی دیگر گفته‌اید نظراتم را به مسئولین داده‌ام و در جایی گفته‌اید در دوران سکوت شما همه چیز بر وفق مراد بوده و مشکلی وجود نداشته است و امروز چون ساختارها به هم خورده است احساس تکلیف کرده و پا به میدان انتخابات گذارده‌اید.
اما هیچ کدام از این استدلال‌ها ملت حزب‌الله را قانع نمی‌کند که شما در طی 16 سال دوران سازندگی و اصلاحات و در مقابل له شدن مردم زیر تورم 48 درصدی سال 73 و در مقابل اقدامات ساختارشکنانه اصلاح‌طلبان سکوت کرده‌اید.
جناب آقای موسوی!
پس حتما تحصن‌های سیاسی، پروژه عبور و مرور و انسدادهای سیاسی، خروج از حاکمیت، حاکمیت دوگانه ، ماجرای هجده تیر، قتل‌های زنجیره‌ای، بحران‌های خودساخته 9 روز یک بار، فرستادن اندیشه حضرت امام(ره) به موزه‌های تاریخ،خشونت طلب بودن امام حسین(ع)، اهانت به معصومین، قراردادهای ننگین نفتی دولت‌های هفتم و هشتم، تخلفات گسترده اقتصادی دولت خاتمی که شما مشاور آن بودید و جزوه 1000 صفحه‌ای آن که در اختیار شماست و.. همگی بر وفق مراد شما بوده است و شما نه تنها آن را به ضرر اسلام و انقلاب نمی‌دانستید بلکه به سهم خود نیز گامی شایسته در آن راستا برداشته‌اید.
جناب آقای مهندس موسوی!
ریاست جمهوری خصوصا در ایران کاری سخت و طاقت فرساست و نیاز به صبر و تحمل و گاهی سوختن و ساختن دارد.،اما این مولفه مهم در شخصیت شما دیده نشده است.
حتما سال‌های نخست وزیری‌تان را به یاد دارید که خواستار تعطیلی تنها روزنامه منتقد خود بودید، در آن زمان و در شرایطی که کشور دچار شرایط بحرانی جنگ بود، شما به علت مسائل کم اهمیت بارها تا مرز استعفا پیش رفتید تا اینکه در مرتبه آخر که استعفای خود را بدون اطلاع حضرت امام(ره) و مسئولین رسانه‌ای کردید، امام عظیم الشأن راحل را از خود رنجاندید به طوری که ایشان خطاب به شما فرمودند:
"نخست وزیر محترم نامه استعفای شما باعث تعجب شد، حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولان رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند ، چه وقت گله و استعفاست. " (صحیفه نور ج 21 ص 124)
پس از گذشت بیست سال هنوز تغییری نکرده‌اید و تاب شنیدن صدای حتی منتقدین خود را نیز ندارید. نمونه آن را در دانشگاه کرمانشاه شاهد بودیم که با انتقاد دانشجویان با حالتی قهرگونه تصمیم به ترک جلسه گرفتید. به راستی اگر جلوی چشمانتان عکستان را آتش بزنند چه می‌کنید؟ آیا با این روحیه می‌خواهید در برابر منتقدان خود و در جبهه‌ای بزرگ‌تر و مهم‌تر، در مقابل استکبار جهانی بایستید؟
امروز چه تضمینی می‌دهید که در مقابل سختی‌ها و فشارهایی نظیر کنفرانس‌های ژنو و یا دانشگاه کلمبیا که عزت ایران اسلامی به رخ جهانیان کشانیده شد، از مواضع انقلاب عقب نشینی نکنید؟
3-جناب آقای موسوی، شما خود را مقلد امام و شاگرد مکتب او می‌دانید و مدام سعی می‌کنید از امام بگویید، اما به ما حق بدهید درمواضع شما کمی تردید کنیم. چرا که امام فرموده‌اند: " هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمایت می‌کنند در کار خود شک کنید " و نیز فرموده‌اند: "من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایی بعضی افراد، ذکری از آنها کرده و تمجیدی نموده‌ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان غافل شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی اوست " (وصیت نامه سیاسی الهی ج 21 ص 206)
و احتمالا شنیده‌اید که گروه‌های اپوزیسیون داخلی و خارجی، رسانه‌های ضد انقلاب خارجی و شاید در آینده ای نه چندان دور سردمداران آمریکا از شما حمایت می‌کنند و برای شما و شعارهایتان هورا می‌کشند! آیا این مسئله شما را به یاد صحبت‌های حضرت امام(ره) نمی‌اندازد و یا اینکه اصولا امام گرایی شما فقط ترفندی تبلیغاتی است؟
4-گفته‌اید "هولوکاست مسئله ما نیست "این جمله امام را خوانده‌اید که فرموده‌اند : "دستورات قرآن کریم برای مقابله با توطئه کفر جهانی و پشتببانی از ملت محروم فلسطین و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائیل در ایران و اعلان جنگ با این غده سرطانی و صهیونیزم جهانی و مبارزه با نژاد پرستی بوده است "(صحیفه نور ، جلد 20، صفحه 116) آیا بازهم می‌گویید هولوکاست مسئله ما نیست؟
آقای موسوی! اگر فرض کنیم هولوکاست مسئله ما نیست، فلسطین که مسئله ما هست . یا شاید در این هم شک دارید؟ اگر به آزادی قدس شریف اعتقاد دارید حتما می‌دانید که مسئله امروز فلسطین معلول هولوکاست است. آیا به نظر شما هم ، تاوان هولوکاست ساختگی را، مردم مسلمان فلسطین باید پس بدهند؟ چرا عده‌ای که در زمان جنگ نابرابر 22 روزه و در عین مظلومیت رزمندگان مقاومت اسلامی، آنان را تروریست معرفی کردند، امروز دعوت کنندگان شما به دانشگاه‌ها هستند؟
شما واقعه ژنو را افتضاح نامیده‌اید و آن را برای ماهیت جمهوری اسلامی خطرناک دانسته‌اید اما باید به عرضتان برسانیم که نظر حضرت امام(ره) چیز دیگری است، آنجا که می‌فرمایند: "ما چه بخواهیم و نخواهیم صهیونیست‌ها و آمریکا و شوروی در تعقیب ما خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه دار نمایند.بعضی مغرضین ما را به سیاست اعمال نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند و با دلسوزی‌های بی‌مورد و اعتراض‌های کودکانه می‌گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است که چه خوب است که این سؤال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانی نزد غربی‌ها و شرقی‌ها احترام و اعتبار داشتند که امروز بی اعتبار شدند؟ "( صحیفه نور ، جلد 21، صفحه...) بنابراین ماجرای ژنو نه تنها افتضاح نبود بلکه برگ زرینی در تاریخ انقلاب است و حتی اگر به اظهارات مقامات اسرائیلی پس از این واقعه توجه می‌کردید آنها نیز ژنو را صحنه پیروزی جمهوری اسلامی دانستند.
5-گفته‌اید به جریان آزاد اطلاعات معتقدید، گفته‌اید، با مردم صادق هستید و همه مسائل را به آنها می‌گویید، آیا بهتر نیست کمی راجع به مسئله مک فارلین با آنها صحبت کنید و کمی صداقت خود را نشان دهید..
6-در مورد مسئله جنگ تنها سوال ما اینست که چه کسی جام زهر را به امام نوشاند؟ و چه کسی بود که با ندادن امکانات برای ادامه جنگ امام را وادار به پذیرفتن قطعنامه کرد؟ علت عدم تأمین بودجه لازم برای تجهیز رزمندگان در سالهای انتهای جنگ چه بود؟
7-گویا گفته‌اید با نهضت آزادی فقط اختلاف سلیقه دارم. آیا نظر امام (ره) هم اختلاف سلیقه بود یا اختلاف عقیده ؟ در این مورد بهتر است ما هیچ نگوییم و تنها توجه شما را به صحبت‌های حضرت امام خمینی (ره) در مورد نهضت آزادی جلب کنیم:
" پرونده نهضت آزادی و همینطور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست... به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری یا قضایی را ندارند.... نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلام آشنا نیستند. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیای از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آن هستند میگردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید به رسمیت شناخته شوند " (صحیفه نور، ج 22 ص 384)
8-با سهم خواهان احزاب و گروه‌های سیاسی چه می‌کنید؟ آیا با قدرت و شجاعت دست رد به سینه آنها می‌زنید یا ترجیح می‌دهید بدون ایجاد تنش با آنها مسالمت آمیز برخورد کنید. گفته‌ها و کردار شما در ماه های اخیر حکایت از مورد دوم دارد اینکه می‌خواهید همه را از خود راضی نگه دارید و در این میان حتی با گروهک غیر قانونی نهضت آزادی، فمنیست ها، سازمان مجاهدین انقلاب که پس از صدور بیانیه در حمایت از توهین کنندگان به مقدسات دینی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامشروع خوانده شد، روابط گرم و صمیمانه برقرار کرده اید.
9-چگونه این روزها دم از قانون گرایی می‌زنید؟ شاید بهتر باشد 600 مورد تخلف دولت شما را در دور اول نخست وزیریتان از قانون اساسی برایتان یادآوری کنیم. و یا حتی سکوت شما که در واقع مهر تاییدی بر قانون شکنی هشت ساله دوستان اصلاح‌طلبتان بود را به یادتان بیاوریم. آقای مهندس موسوی، شاهد آن هستیم ،افرادی که روزگاری یاران غار آقای خاتمی بودند اکنون به دور شیرینی به نام میر حسین موسوی جمع شده‌اند، حتما به یاد دارید که همین‌ها بودند که بعد از پیروزی آقای خاتمی نه تنها سیرآب از قدرت نشدند بلکه از خاتمی عبور کردند، به راستی می‌خواهید پایه‌های دولت خود را در باتلاق این افراد امتحان پس داده بنا کنید؟ شما در جایی گفته بودید که "من سوار اسبی نمی‌شوم که خاتمی از آن پیاده شده و هر کس دیگری هم قبلاً سوار آن شده عاقبت به خیر نشده است "اما در عمل چیز دیگری مشاهده می‌شود.
10-شنیده‌ایم که شما در این میان با بعضی از افراد تندروی جریان فمنیسم دیدار داشته‌اید! افرادی که سرکرده‌شان شیرین عبادی و نهایت آمال و آرزویشان برای احقاق حقوق زنان، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع کلیه تبعیض علیه زنان است که حداقل 97 مورد اشکال فقهی و قانونی به آن وارد شده است. بماند که تا چه حد با عرف و فرهنگ ما متضاد است و شان این نامه بالاتر از این است که به تک تک مصادیق آن اشاره شود. البته مطمئنا شخصی در جایگاه شما بدون شناخت کافی در جلسه با چنین افرادی حاضر نمی‌شود و نیز بهتر می‌دانید که به هنگام انتخابات دیدارها و جلسات افراد معنای خاص خود را می‌دهد. گرچه اعلام حمایت شما نیز جای ابهامی باقی نمی‌گذارد. جناب آقای موسوی!دراین خصوص برای روشن شدن اذهان عمومی چه توضیحی دارید؟ افکار و آرای آن‌ها نزد نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی و مدعی پیروی از خط امام (ره) امروز چه جایگاهی دارد که منجر به چنین جلسه و نتیجه‌ای شده است؟همان آرا و عقایدی که می‌رفت تا ارزش‌های زن مسلمان رابه ضد ارزش‌های غرب بفروشد.
ما ذیل این نامه، از شما دعوت می‌کنیم در این دانشگاه حضور یافته و به سؤالات ما دانشجویان دانشگاه علم و صنعت پاسخ بدهید تا پیروان حقیقی راه حضرت امام(ره) در این برهه از تاریخ ایران اسلامی مشخص شوند و افرادی نتوانند بعد از سالها بی‌تفاوتی، با نام امام عظیم الشأن راحل(ره) به خود مشروعیت بخشند. در ضمن به منظور اینکه زمان پاسخگویی برای شما معین باشد و اذهان عمومی قادر به قضاوت باشند فرصت یک هفته‌ای را برای پاسخ شما به این دعوت تعیین می‌کنیم.



مادر شهید بابابی: احمدی نژاد در خدمت به مردم ایران کوتاهی نکرده

    نظر

مادر شهید‌ محمد بابایی گفت: ‌احمدی‌نژاد در انجام وظایف خود و خدمت به مردم کوتاهی نکرده ‌که این وجه تمایز شخصیت احمدی‌نژاد با روسای جمهور دیگر ایران است.‌هونیکو بابایی (یامامورا) امروز در گفتگو با فارس افزود: عدالت‌ورزی و رسیدگی به محرومان از جمله ویژگی‌های دولت نهم در طول چهار سال فعالیت آن بوده ‌که این موضوع سبب شده رویکرد دولت نهم در مقایسه با دولت‌های گذشته از نمود ویژه‌ای برخوردار باشد.وی اضافه کرد: اجرای سفرهای استانی و نیز رودررو شدن مردم با مسئولان دولت از دیگر وجوه تمایز دولت نهم با دولت‌های گذشته کشور است که کاهش فاصله بین مردم و مسئولان و لمس مشکلات مردم از سوی مسئولان را به دنبال داشته است.مادر شهید‌محمد بابایی با اشاره به اینکه تخریب علیه افرادی که بیشترین اقبال را در نزد مردم دارند، از سوی افراد بدون اقبال همواره انجام می‌شود، اظهار داشت: تخریب‌ها از سوی افراد ‌علیه دولت نهم چیز جدیدی نیست و این مسائل همواره در آستانه برگزاری هر انتخاباتی رخ داده است، ولی شدت و حجم تخریب‌ها علیه احمدی‌نژاد نشان دهنده آن است که وی از محبوبیت بالاتری نسبت به دیگر کاندیداها برخوردار است.هونیکو یامامورا با انتقاد از کسانی که به نام شهدا آرمان‌های شهدا و امام شهدا را زیر پا می‌گذارند، ادامه داد: شهدا به دلیل پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی و دفاع از کیان و ناموس ملت به جنگ رفته و به شهادت رسیدند، بنابراین افرادی که آرمان آنان را لگد مال می‌کنند، اجازه استفاده ابزاری از نام شهدا و خانواده‌های شهدا را ندارند.وی افزود: متاسفانه امروز افرادی به نام دفاع از کاندیدای خاص ولایت فقیه را که خیمه نظام اسلامی است، زیر سئوال می‌برند و آشکارا آن را رد می‌کنند که این افراد آشنایی با اصول اسلام و نظام ندارند.مادر شهید بابایی خاطرنشان کرد: هر خانواده‌ای به سرپرست برای اداره امور خود نیاز دارد و جامعه نیز برای اداره خود و دوری از هرج و مرج به ولی فقیه و مسئول نیاز دارد تا برنامه‌ها و اهداف خود را محقق کند.هونیکو یامامورا 50 سال است که در ایران زندگی می‌کند و یکی از فرزندان خود را در جنگ تحمیلی تقدیم انقلاب کرده است.